وصیت نامه شهید سید عباس موسوی
شهادت راهی است که تک تک ما آگاهانه با شناخت کافی آن را پذیرفته ایم و یک مجاهد راهش را با تمامی آگاهی و بینش انتخاب می کند و میدانم که تنها دو راه بیشتر موجود نیست یا باید بمیرد برای زیستن و یا باید بماند برای مردن و خلاصه یا باید مرگ سرخ را بپذیرد و یا تن به زیر بار زندگی سیاه نهد و زندگی سیاه آغاز بندگی و ذلت است امّا مرگ سرخ آغاز حرکت بسوی معبود بسوی الله و فنای در حق و من که قطره ناچیزی از دریای بیکران این امت جان بر کف هستم راه اول را که همان شهادت است را پذیرفتم و خدا را شکر می گویم که خونم مورد پسند خریدار خون شهداء واقع شده است حالا که هدفم روشن شده دانستید که بی هدف نبودم چند نکته ای را به شما گوشزد می کنم پدرم مرا ببخش که نتوانستم خواسته های قلبی ات را بجای آورم لیکن آرزومندم مایه افتخاری برایتان بوده باشم . ای مادر عزیز ای گرانبها ترین گوهر خلقت نزد من مادری که قصه های تلخ زندگیت دردانه های اشک شفافت نهفته است مادری که زمستان با لرزیدن و تابستان با عرق ریختن دوش به دوش پدرم برای لقمه نانی زجر می کشیدی می دانم در طول زندگیم برایتان جز زحمت چیز دیگری نبوده ام امّا امیدوارم که در آخرت بتوانم با شهادتم زحمات شما را جبران کنم برادرانم بعد از شهادتم جبهه های جنگ را خالی نگذاشته و تا پایان انقلاب نهایی آرام ننشینید . اگر دشمنانم قطعه قطعه ام کنند حسرت آخ گفتن را در دل آنها نخواهم گذاشت وصیت من به آن خفتگان در خواب سیاهی به آنهایی که چون لاک پشت سر در لاک خود کرده اند . تا کی می خواهید به وطنتان خیانت کنید اگر خائن نیستید آدم آزاده باشید بیایید راه سعادت را در پیش گیرید و به این انقلاب کمک کنید .